- پاکیزه کردن
- پاک کردن تمیز کردن
معنی پاکیزه کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- پاکیزه کردن
- پاک کردن، پاکیزه ساختن از آلودگی و پلیدی، پاکیزه کردن، شستن چیزی و چرک آن را گرفتن، صاف کردن، خالص کردن، آشغال و نخالۀ چیزی از قبیل گندم یا جو و امثال آن ها را جدا کردن، ستردن، زدودن، محو کردن چیزی از روی چیزی دیگر، پاکیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاک مرد
پاک شدن
مرد پاک دامن، پاک مرد، صالح
تطهیر